عاشقان واقعی
روی آن شیشه تبدار تو را " ها " کردم
نظرات شما عزیزان:
اسم زیبای تو را با نفسم جا کردم
حرف با برف زدم سوززمستانی را
با بخار نفسم وصل به گرما کردم
شیشه بد جور دلش ابری و بارانی شد
شیشه را یک شبه تبدیل به دریا کردم
عرق سردی به پیشانی آن شیشه نشست
تا به امید ورود تو دهان وا کردم
در هوای نفسم گم شده بودی ای عشق
با سرانگشت تو را گشتم و پیدا کردم
با سرانگشت کشیدم به دلش عکس تو را
عکس زیبای تو را سیر تماشا کردم
و به عشق تو فرآیند تنفس را هم
جذب اکسیژن چشمان تو معنا کردم
باز با بازدمی اسم تو بر شیشه نشست
من دمم را به امید تو مسیحا کردم
پنجره دفترم امروز شد و شیشه غزل
و من امروز براین شیشه تو را " ها " کردم
آن قدر آه کشیدم که تو این شعر شدی
جای هر واژه ، نفس پشت نفس جا کردم
این به به الان تشویق بود یا تمسخر اگه مورد دوم باشه که نباید سر به تنت بزارم!!!!!!
"اسم تو را نوشتم روی بخار شیشه
نوشتم این این زندگی بی تو سحر نمیشه"
با خوندن تیکه اول شعرت یاد این آهنگ از حبیب و محم افتادم
قشنگ بود
پاسخ:به به
مسابقه وبلاگ برتر ماه
قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت |